امشب

ساخت وبلاگ

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

امشب...
ما را در سایت امشب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kifdastii بازدید : 150 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 16:27

امشب تو اینجایی ..زیر این آسمون ...کجا ببینمت..کجای این شهر..کجای این شب؟!   تو اینجایی...نزدیک من ..زیر این آسمون..ولی من نمی بینمت...... تو کجایی؟!..کجای این شهر این ساعت شب ..... دارم دعای مشلول گوش میدم...اسم های خدا رو میگه ...  خدا؟... به من کمک کن من خیلی به تو احتیاج دارم.به بودنت...به اینکه حضورت رو احساس کنم..به اینکه قلبمو با حضور خودت گرم کنی...به اینکه بهم بگی تنها نیستم..تنها نیستم ..تو رو دارم.... خدا؟ بهم گفتی صبور باش گفتم چشم ولی دلمم تنگ نشه؟!...دلم تنگه ...کاش امشب که اینجا بود و نفس های گرمشو توی این شهر زیر این اسمون میکشید تو اجازه می دادی دیدنش قسمتم میشد ...حتی از دور..حتی از خیلی دووووور ....کاش... اقای خاص، دلم خیلی تنگ شده. . مراقب خودت باش  امشب که اینجایی، کاش میشد و می دیدمت ....دلم خیلی بی تابه..خیلی دلتنگه.. خدای قلبم ، ..خودت مراقبش باش..دل منم خودت پناه بده دعا از یوسفِ یعقوب میگه... + نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم دی ۱۳۹۶ساعت 0:28 توسط دخترکـ | امشب...ادامه مطلب
ما را در سایت امشب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kifdastii بازدید : 149 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 16:27

امروز بعضی خاطرات خیلی ناخوشایند توو ذهنم مرور شد ! ..نمیدونم چرا ؟.. ولی گمونم هرازچند گاهی برا هرکسی اتفاق بیفته ولی از ته دل دعا میکنم اون اتفاقا و اون لحظه های تلخی که به من گذشت به هیچ کس نگذره سرِ هیچکس نیاد ...... من آدمِ غمگینیَم ولی قبلنا غمگین نبودم ...یه دختر شاد بودم ..سرخوش ...شاداب ...... یه غم بزرگ توو دلم نشست  من یه آدم دیگه شدم  یه دختر دیگه..... یکی که دیگه خیلی چیزا خوشحالش نمیکنه و خیلی چیزا ناراحتش نمیکنه!  میخام ازش بنویسم .....ولی امشب نه! امشب نه فرصتش هست ونه توانش ...توان مرور اونچه که بر من گذشت ... ولی یه سوال یه آدم غمگین هیچ جذابیتی داره؟ _____ + نوشته شده در پنجشنبه هفتم دی ۱۳۹۶ساعت 23:2 توسط دخترکـ | امشب...ادامه مطلب
ما را در سایت امشب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kifdastii بازدید : 166 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت: 23:45

من همیشه روزای جمعه رو یه طور خاص تری دوست دارم. حس خووبی میگیرم و حس خوبی بهش دارم امروز اشکان و دایی ح هم با یه جعبه شیرینی به مناسبت خونه ی جدیدم اومدن اینجا چند مدتیه خیلی نگران بابا هستم ..خیلی زیاد  فشار خون ک داره تازگیا قندشم بالا رفته و چشماش تار می بینن و پاهاش...پاهاش مور مور میشن  میخوام یه دکتر خیلی خووب ببریمش ولی دقیقا نمیدونم چه تخصصی لازمه فعلا چشماش اولویتن .... الان خوابیده ....امروز سه تایی، من و مامان و بابا، رفتیم بیرون ، مامان برای خونه یه کم وسیله خرده ریز گرفت من برا خودم فقط یه جوراب گرفتم . مامان و بابا حوصله شون اینجا سرمیره .حقم دارن.من میشینم پای کتاب و جزوه م اون طفلیا هم توو سکوت وقت میگذرونن  از خدا خواستم اونقدر بهم فرصت و توانایی بده بتونم زحماتشونو جبران کنم  امیدوارم .. +جالبه که همه از سبد لوسیون و کرم بدن های من تعجب میکنن وقتی با دخترا هم خونه بودم این ورد زبونشون بود. هرشب میگفتن وای تو چقددر به خودت میرسی! چه حوصله ای داری! اینا چیه !   دخترخاله ها هم همین طور شگفت زده کیفمو نگاه میکردن. اون چند روز که من و شوهر خاله با غذا سیر میخوردیم نازی میگفت تو اونقد لوسیون و بادی اسپلش و اینا استفاده کردی که حتی معده ت هم بو نمیده و ما که کنارتیم بوی سیر حس نمی کنیم!!  حالا مامان هم امشب میگه این سبد لوسیون و ماسک و کرم همه رو استفاده میکنی؟! چطور حو امشب...ادامه مطلب
ما را در سایت امشب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kifdastii بازدید : 151 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت: 23:45

هر پرچمی محبوب قلب طرفدارای خودشه. و پرچمی رو آتیش بزنی و بی حرمتی کنی، دل اون عده رو به درد آوردی ....حتی پرچم دشمن! بعد یه روز بد، عهد کردم هیچوقت به پرچم هیچ ملتی بی حرمتی نکنم ! حتی پرچم دشمن !! و از این قضیه پرچم آتیش زدنو پاره کردن و اینا خوشم نمیاد  ولی ... ولی داشتم فکر میکردم دنیا دار مکافاته! زمین گرده !! و از هردستی بدی از همونم میگیری ...یعنی اینکه هرچی بکاری همونم درو میکنی  وقتی به حقوق و عزت و خاک و شرف و پرچم ملتی گستاخانه تعدی میکنی، باید منتظر سرانجامت هم میبودی ! هتک حرمت کردی و پرچم پایین آوردی، ..پرچمت رو پایین آوردن و سوزوندن ! . و البته که سزای تجاوز و تعدی خیلی بیشتر از اینهاست و حالا حالاها باید سزاشو پس بدی ...سزای شکستن  دل میلیون ها نفر  خدا حق مطلقه ..اینو مطمئنم ....مطمئن باش + نوشته شده در دوشنبه یازدهم دی ۱۳۹۶ساعت 1:37 توسط دخترکـ | امشب...ادامه مطلب
ما را در سایت امشب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kifdastii بازدید : 155 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت: 23:45

نمی دونم نوشتن از ناخوشی ها درسته یا نه !؟ نوشتنشون انگار اونا رو بیشتر تثبیت میکنه و ننوشتن و حرف نزدن به دل فشار میاره  خصوصا که .......... خصوصا وقتی مربوط به خانواده ت باشه ، ....نمیتونی بی تفاوت باشی...نمی تونی بگی بیخیال ..نمی تونی ...نمیتوووونی + امشب بعد شام با یه تصمیم یهویی همگی (و با همراهی  خواهر و شوهرش) رفتیم خونه ی دایی م. خیلی وقت بود ندیده بودمشون . . کنار دایی نشسته بودم داشت یه چیزیو تعریف میکرد  یهو بغلش کردم و بوسیدمش با عشق ، دختر کوچولوش بلند شد اومد بغلم کرد و بوسید منو ...با عشق! ..این دنیا به تو پاسخ میده..به احساساتت....به رفتارت ..به کلامت ! عشق بده که عشق بگیری .. اونجا که بودیم پ زنگ زد گفت اومدین خونه باهام تماس بگیر کارِت دارم . اومدیم بهش زنگ زدم گفتم خونه م . بعد چن مین اومد اینجا ...برام هدیه گرفته بود ، یه گوشی هاوایی :) گوشی خودم قدیمیه و صفحه ش هم خش برداشته . ماه قبل مامان خواست برام گوشی بگیره که قبول نکردم . همین کارمو راه مینداخت البته تا حدودی ! ... ولی پ دستش درد نکنه خیلی لازم بود یه گوشی تازه . حالا شایدم دادمش به بابام. گوشی ایشون هم چنگی به دل نمیزنه. من با همون قدیمی سر میکنم تا بعد ... +  کی دل و عقل به توافق میرسن؟! ....یعنی هیچوقت؟! +امروز وب سابقمو خوندم.....خیلی اتفاقی! دلم چه حالی شد ...فقط اشکام به داد دلم رسیدن .... و دلتنگ ب امشب...ادامه مطلب
ما را در سایت امشب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kifdastii بازدید : 171 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت: 23:45

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

امشب...
ما را در سایت امشب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kifdastii بازدید : 135 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1396 ساعت: 23:45

صبح بعداز صبحونه برای بهاره بخور پیاز درست کردم که بخور بگیره یکم حالش بهتر بشه. یه مدت سرماخورده ناجور. دکتر هم نمیره هرچی بهش میگم و البته این مدت یه سری ناراحتی های روحی هم براش پیش اومده و هیچی اندازه ناراحتی روحی و دل شکستگی برای یه دختر یه زن نابودگر و ویران کننده نیست......چیزی که من با عمرم با لحظه هام با زندگیم با همه ی وجودم غرقش شدم و فقط دست رحمت خدا رهام نکرد که بمیرم و روحم یخ بزنه .....و ...بگذریم! شاید یه روزی سرحوصله ازش نوشتم و تعریف کردم چیا بهم گذشت و میگذره...شاید یه روزی .... داشتم از بخور پیاز میگفتم! پیاز عفونت رو میگیره و تهویه میکنه مجاری تنفسی رو ...امیدوارم  حالش بهتر بشه  + از دیشب تا الان منتظر خبرم  خبر سلامتیش........ خدا روشکر زلزله اونجوری نبوده ک صدمه بزنه ولی باید خبرسلامتیشو خوب بودن حال نازارش رو میشنیدم تا دل بی تابم توو سینه م آرووم بگیره چن مین پیش خبر سلامت بودنش وخووب بودنش مژده ی بهشت بود بهم دادن :) نازاری دل، هرچند دووور ، هرچند بی انصاف، هرچند ....، تو فقط خوووب باش.تو فقط بااااش ....من که چیزی نخاستم من که به خدا سپردمت من که اونقد کنارکشیدم که هیچ اثری ازم نمیبینی من که .......من که فقط برام یه دل تنگ مونده و اغوش گرم خدا  تو ولی خوووب باش و باااش ... +  وقتی دلتنگ میشی دنیا به وسعت یه قفس برات تنگ میشه. می تونی تصور کنی؟  دیشب روحم امشب...ادامه مطلب
ما را در سایت امشب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kifdastii بازدید : 168 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1396 ساعت: 2:15

امروز اولین روز زمستان 96.. دیشب شب چله بود یا همون یلدا! من و بهاره و پری یلدا رو باهم بودیم ..من که حال دلم بماند .....پری هم شکست عشقی خورده و بهاره هم هم مریضه جسمی و هم  یه جورایی شکست عاطفی داره یعنی خلاصه جمعمون..دیگه تو خود حدیث مفصل بخوان!! ....اینجوریا بود نمیخواستم فصل قشنگ زمستونو با خنثایی و دپرسی شروع کنم. رفتم دوش گرفتم و جلوی اینه موهامو درست کردم ..اهنگ رو پخش بود...پری بغضش ترکید و توو بغل بهاره گریه کرد ....میگفت از خدا میخام حقمو بگیره ( فهمیده دوست پسرش بهش خیانت کرده و وقتی با پری بوده با چندنفردیگه هم بوده اونطور ک خودش میگه- که من امیدوارم سوتفاهم باشه!!! به شوخی بهش میگم خدا سمت مرداست! اجازه داده چهارتا زن بگیرن و دوبرابر دختر ارث میبرن و ازادی رفتاری بیشتری دارن . پس میبینی که خدا طرف تونیست. خودت حقتو بگیر . و چشمک میزنم  لباس گرم پوشیدم وبا پری دوتایی رفتیم بیرون قدم زدن.... توی راه از رابطه شون برام میگفت...از اینکه سه ماه کامل پسره بهش بی محلی کرده بود اما پری بخاطر علاقش همچنان پای اون و رابطه شون وایساد ازینکه توی این مدت هرپیشنهادی بهش شده بود بااینکه شرایطشون بهتر از دوست پسر خودش بود اما قبول نکرده  بود و با تمام دلش با پوریا ( دوست پسرش) مونده بود ازینکه هربار از بی تفاوت ی ها و کم محلی هاش حالش گرفته میشد و باز تحمل میکرد اما خیانت رو نمیتونه ب امشب...ادامه مطلب
ما را در سایت امشب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kifdastii بازدید : 175 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1396 ساعت: 2:15

پری این مدت گوشی ش خاموش بود بخاطر خیانت پوریا! وقتی جریاناتو برام تعریف میکرد بهش گفتم بنا به این دلیل واون دلیل احتمال سوتفاهم رو هم از گزینه های روی میز حذف نکن امروز گوشیش رو روشن کرد و بهش اسمس داد میخوام ببینمت.  میخواست حرفاشو بهش بزنه. بهش بگه که فهمیده به خیانتش و این مدت رو تحمل کرده همه ی سردیاشو اما خیانترو نمی تونه ببخشه ! من و بهاره منتظر بودیم برگرده ... وقتی اومد ، همون دم در ورودی داشتم نگاش میکردم خم شده بود داشت کفشاشو درمیاورد سرشو بلند کرد نگام کرد  گفت : داری نگام میکنی ..هنوزم امیدواری سوتفاهم بوده باشه؟! باید بهت بگم همش درست بود. حقیقت داشت ! پاشدم رفتم سمت در ..نزدیک پری.... اومد توو  و شروع کرد برامون گفتن که چیا گفته و مهر تایید خیانت کردن رو با توجیه بی نهایت مسخره و مزخرف پوریا گرفته ...هنوزم لباساشو درنیاورده بود ..پالتو توو تنش بود که داشت میگفت چی گفته و چی شنیده .. بد بود ..... بهاره سرش توو گوشیش بود و توو سکوت مطلق! چشام رفت سمتش، صورتش قرمز شده بود ..چشماش...خیلی آروم اشکاشو که سر میخوردن با دستش پاک کرد ...توان حرف زدن نداشت  پری برگشت سمتش گفت چیشده بهار؟ بهار گفت از نامردی پسرا  ... و می دونم این روزا سخت میگذره به کسی که با تمام دلش پای کسی بوده و با بی انصافی تمام جواب میگیره  بخدا که ارزش دل بیشتر از این هاست ...بیشتراز هرچی که توی ابن دنی امشب...ادامه مطلب
ما را در سایت امشب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kifdastii بازدید : 140 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1396 ساعت: 2:15